هر جوجه ای دوست دارد وقتی بیدمشک او را لیس می زنند. و این سبزه زبان گشادی از برادرش پیدا کرد. طبیعتاً، برای چنین خدماتی، او مجبور بود تمام هزینه را بپردازد - دهانش را ببرد و بگذارد شکافش را روی دیک بگذارد. فقط می توانم ببینم که او از آن لذت می برد. و اینکه احساس کند از یک بازیگر فیلمبرداری می شود و با دیدن واژن و لیس زدن روی لب هایش، او فقط از آن لذت می برد.
برادر زمانی که دو خواهر گربه های خود را به او دادند عید شد. قیافه اش حماسی بود. دختر آسیایی برای سال جدید چنان هدیه بزرگی به او داد که معلوم است که برادر انتظارش را نداشت. دختر آسیایی تصمیم گرفت تا گربه را از دم نکشد و تا زمانی که فرصتی برای استفاده از آن وجود داشت، بلافاصله دست به کار شد. سه نفری موفقیت آمیز بود، تقدیر فقط از بیدمشک خواهرش بیرون ریخت.
این دیگر سینه بزرگ نیست، در اصل " است