یک پدر مهربان همیشه از دخترش مراقبت می کند. اگر لازم باشد می رود زیر دوش و به اتاق خواب می رود. و دختر، به هر حال، واقعاً به توجه والدینش نیاز دارد. بله، آن طور که او تصور می کرد نیست، اما او در مورد والدین چه می داند؟ بابا بهتر می داند که به او درسی بدهد. این بار موضوع رابطه جنسی زن و مرد بود. و به نظر می رسید که دخترش آن را به خوبی یاد گرفته است. او مطیع بود در حالی که او او را لعنت می کرد. البته او هنوز باید مطالب را تقویت می کرد و بابا قول داد این کار را انجام دهد. بله، و او نیز به او عشق زیادی دارد.
بانو به نظر می رسد طولانی مدت ناراضی پیاده روی کند، در صورتی که به همین راحتی با پسر و دخترش توانسته بود به چنین رابطه جنسی برود، در حالی که خودش آنها را به این امر متمایل کرده است. پسر گیج نشد، از سوراخ کلید متوجه شد که مادر و خواهر چه می کنند، تصمیم گرفت فرصت را از دست ندهد و به آن ملحق شد. به خصوص که قبلاً عکس های خانوادگی را نگاه کرده بود و برانگیخته شده بود. سوء استفاده نکردن از فسق خانواده اش گناه بود.